احسان جان احسان جان، تا این لحظه: 15 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره
پریسای خوبمپریسای خوبم، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 9 روز سن داره

قاصدکهای خوشبختی

شوخی که جدی شد

1393/1/3 15:06
نویسنده : مامان معصومه
142 بازدید
اشتراک گذاری

مدتی پیش احسان خیلی اذیت میکرد منم باش دعوا کردم اونم بلافاصله گفت مامان از این خونه برو,من که خیلی بم بر خورده بود گفتمش نه اینجا خونه منه اگر کسی باید بره خودتویی,تا اینو بهش گفتم رفت تو اتاقشو گفت برم لباسامو جمع کنم,منم رفتم اشپزخونه که شروع کرد به صدا کردن من ,که مامان بیا بیا کارت دارم منم که یعنی باش قهر بودم اصلا جوایش ندادم,فریاد زد مامان بیا میخام بات خداحافظی کنم واز این خونه برم ,منوبگی از خنده روده بر شدم وخودمو جمع وجور کردم رفتم اتاقش دیدم تمام کشوی لباسشو خالی کرده تویه پلاستیک واسباب بازیاشم تو ی پلاستیک دیگه واشکاش توچشماش بم میگه خوب دیگه خداحافظ من  که خیلی دوستت داشتم اما دیگه دارم از خونت میرم,مامان حالا من چیکار کنم دلم برات تنگ میشه ,دلم واسه اجیم تنگ میشه....یهو احساس کردم خیلی قضیه رو جدی گرفته تا بغلش کردم وگفتمش نه مگه من میزارم از جفتم تکون بخوری ,من طاقت دوریتو ندارم بچم بغضش ترکید وبلند بلند گریه کرد.اینقدر از حرف خودم پشیمون شدم که نگو ,بعدم با شوخی وقلقلک دادنش و بازی بازی جمعش کردم .وقتی همه چیز تموم شد گفتمش خوب مامان برو لباساواسباب بازیات رو بزار سر جاش گفت:نه بزار اگر خواستم دوباره قهر کنم اماده باشنقهقهه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)