احسان جان احسان جان، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 18 روز سن داره
پریسای خوبمپریسای خوبم، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره

قاصدکهای خوشبختی

بهترین وزیباترین روز زندگیم.....

چقدر برای این روز من وبابا لحظه شماری کردیم.... چقدر ب نظر من وبابا تو بزرگ شده بودی عزیزم...ماشالله   مامانم   بهترینم من اول دوست دارم شاهد خنده هات  باشم وبعدم موفقیت لحظه ب لحظه زندگیت..     پسرم قاصد لحظه های شیرین زندگیم به تو میبالم   احسانم پسرم تپش قلب تو با تپش قلب من یکیست   خنده تو امید زندگانی من است پسرم خوبم نازنینم شیرینی زندگیمان:من وپدرت عاشقانه وجاودانه دوستت  داریم   خدایا نگهبان تمام فرزندان ایران زمین باش   امین یا رب العالمین             ...
28 دی 1394

خوشا شیرازو وصف بیشمارش....

تابستان امسال بلاخره اخرای شهریور تصمیم گرفتیم بریم شیراز. ای که چقدر باصفا وخوش اب وهوا... احسان وپریسا تو این سفر واقعا بچه های خوب وبه حرفی بودن..... پسرعمه هم که  برای سربازی در شیراز بود وتو اکثر گشت وگذارها مارو همراهی کرد که احسان وپریسا بسیار دوستش دارن وباهاش بهشون خوش گذشت. از شاهچراغ با صفا تاباغ وموزه وپارک وتخت جمشید وپاسارگادو......همه دیدن کردیممممم وواااااااقعا شهر باصفا وسفر به یاد ماندنی بوووووووود شاهچراغ     اینم باغ ارم زیبا......     حافظیه     اینم باغ جهان نم   پریسا به اصرار ما لباس ...
28 دی 1394

شوشتر

اینم سفرمون با خاله ومامان هما به شوشتر وعکسای  بالا کنار پل داریون وعکسای پایین سد بند میزان ,دیگه اجی پریسا تو بند میزان خوابیده بود وعکس ازش نگرفتیم ...
21 دی 1394

سفرای نوروزی کنار رودخانه کرخه در شوش

با خاله نوشین وعمو وداداش دانیال واجی هانیه رفتیم شوش  چقدر هوا عالی بود وچه جای با صفایی بود از کباب بگذریم سیب زمینی زغالی وچای زغالی خیلی خیلی چسبید احسان که همش پای اتیش بودو بسات کباب ,اجی پریساهم که همش مشغول هله هوله خوردن وکنکاش  تا نزدیک غروب اونجا بودیمو دیگه داشت هوا خنک میشد که به سمت اهواز حرکت کردیم.. احسان که از بوی دود تنش دیگه خودش کلافه شد ...
21 دی 1394