این بار هوس خونه عمه کرده
حالا بعداز 4-5 روزی که از خونه خاله اومده حالا هوس کرده بره خونه عمه پیش روزبه پسر عمش .خیلی هم خاطرش رو میخاد ودوستش داره.
بابا بعداز کلی وساطتت عمه وپسر عمه بلاخره جواز رفتن رو صادر کرد.پسرم رفت اما به شرطی که شب بریم بیاریمش اونم با روی خوش چون همیشه موقع برگشت از پیش روزبه با گریه زهم جدا میشن؛باهم حسابی بازی کرده بودن و باباش که شب رفته بود دنبالش گفت خداوکیلی پسرم با روی خوش وخنده باش خداحافظی کرده منم گفتم پسمر مامانه دیگه قولش قوله؛این نشونه بزرگ شدنشه احسانم یه بادی به غب غب داده و قیافه حق بجانب کرفت وگفت پس باید فرداهم ببریم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی