مسواک ومورچه
توسفرمون وقتی پریسا مسواکش رو برد مسواک بزنه از دستش افتاد وکثیف شد ومنهم یواشکی انداختمش تو سطل زباله وبخاطر اینکه سراغشو نگیره وگریه نکه بهش گفتم این مورچه ها رو میبینی مسواکت که افتاد زمین بردن وخوردنش ,رو زمین پراز مورچه بود پریسای طفلکی منم باور کرد ورفت نشست پیششون بهشون گفت چرا خوردیش هان توتو بد
وای منو بگی مردم از خنده,توی اون سه روزی که اونجا مستقر بودیم هر وقت هر مورچه ای میدید مینشست پیشش میگفت چرا خوردیش هان توتو بد
فدای لحن حرف زدنت بشم که همه عاشقشن
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی